ناروی از سال ۱۸۱۴ الی سال ۱۹۰۵
Lærerinnhold
Tips til undervisningen
Nasjonalromantikken: Spill Grieg i klassen (for eksempel «I Dovregubbens hall» og/eller «Morgenstemning») og vis et av de nasjonalromantiske maleriene på lerretet/skjermen.
Snakk sammen
Her er det viktig å ta i bruk deltakernes egne erfaringer og tanker rundt nasjonalfølelse. Samtidig må læreren kjenne deltakergruppa si godt. Det kan sitte deltakere i gruppen som tilhører minoriteter og majoriteter i hjemlandet og det kan oppstå vanskelige situasjoner i klasserommet.
Nasjonaldagen feires på ulike måter rundt i verden. I Norge er det fokus på barna, barnetog, korpsmusikk, leker og is. Mange steder kan fokuset rundt nasjonaldagen være på militæret og ulike parader.
Forholdet mellom Norge og Sverige (og Danmark) er i dag vennskapelig. Vi har på mange måter felles verdier og kultur, og forstår hverandre språklig.
Stikkord til spørsmålet om utviklingen av Norge: grunnlov, nasjonalfølelse, unionsoppløsning, litteratur og kunst, dannelsen av politiske partier, industri, utvandring, humanistiske verdier inspirert av bl.a. den franske revolusjonen og den amerikanske uavhengighetserklæringen
Lenker
- Om folkeavstemninger, stortinget.no
- Om Napoleonskrigene, eidsvoll1814.no
- Samleside om Norge i 1814, norgeshistorie.no
- Samleside om 1814, eidsvoll1814.no
- Artikkel om nasjonalromantikken, nrk.no
- Om Ivar Aasen, aasentunet.no
- Norge blir et industriland, norgeshistorie.no
- Om 7. juni 1905, norgeshistorie.no
Tips til undervisninga
Nasjonalromantikken: Spel Grieg i klassen (til dømes I Dovregubbens hall og/eller Morgenstemning) og vis eit av dei nasjonalromantiske måleria på lerretet/skjermen.
Snakk saman
Her er det viktig å bruke deltakarane sine eigne erfaringar og tankar om nasjonalkjensle. Samstundes må læraren kjenne deltakargruppa si godt. Det kan sitje deltakarar i gruppa som høyrer til minoritetar og majoritetar i heimlandet, og det kan oppstå vanskelege situasjonar i klasserommet.
Nasjonaldagar blir feira på ulike måtar rundt om i verda. I Noreg fokuserer vi på barn, barnetog, leikar og is. Mange stader står militæret og ulike paradar i fokus for nasjonaldagsfeiringa.
I dag er forholdet mellom Noreg og Sverige (og Danmark) venskapeleg. Vi har på mange måtar felles verdiar og kultur, og vi forstår kvarandre sine språk.
Stikkord til spørsmålet om utviklinga av Noreg: Grunnlov, nasjonalkjensle, unionsopplysing, litteratur og kunst, danning av politiske parti, industri, utvandring, humanistiske verdiar inspirerte av m.a. den franske revolusjonen og den amerikanske uavhengigheitserklæringa
Lenkjer
ناروی از سال ۱۸۱۴ الی سال ۱۹۰۵
فروپاشی اتحاد و ایجاد اتحاد جدید
دراوایل قرن ۱۹ در اروپا چندین جنگ به وقوع پیوست، مانند جنگ بزرگی که از یک طرف انگلستان از طرف دیگر فرانسه درگیر بود. این درگیری به نام جنگ های ناپلیون یاد می شود. دنمارک و ناروی از فرانسه حمایت می نمود، و زمانیکه فرانسه در جنگ شکست خورد، پادشاه دنمارکی به اجبار ناروی را به سویدن که در طول جنگ از انگلستان حمایت کرده بود، تسلیم کرد.
بنابراین درسال ۱۸۱۴، اتحاد بین دنمارک و ناروی منحل شد. بسیاری از نارویژی ها به این امید بودند که ناروی کشوری مستقل شود، و ۱۱۲ مرد قدرتمند در ایدسوول (Eidsvoll) ملاقات کردند. آنها می خواستند مسوده قانون اساسی برای یک ناروی مستقل را ترتیب دهند. در ۱۷ ماه می همان سال، ناروی قانون اساسی خود را تصویب کرد، و بدین لحاظ سال ۱۸۱۴ در تاریخ ناروی از اهمیت خاص برخوردار است.
با وجود آن در نوامبر سال ۱۸۱۴ ناروی مجبور به متحد شدن با سویدن شد و این اتحاد به یک حقیقت مبدل گردید. اتحاد جدید با سویدن در مقایسه با اتحاد قدیمی با دنمارک از آزادی عمل بیشتری برخوردار بود. ناروی اجازه داشت قانون اساسی خود را با چند تغییرداشته باشد، و میتوانستند امور داخلی کشور را اداره کنند. پارلمان ناروی در ۱۸۱۴ تأسیس شد.
سیاست خارجی ناروی از سویدن رهبری می شد و پادشاه دوکشور کارل یوهان (Karl Johan) اهل سویدن بود. لازم به ذکر است که یک جاده عموی در اسلو به نام آن پادشاه مسمی میباشد.
ملی گرایی (ناسونالیسم) و هویت نارویژی
در اواسط قرن ۱۹ یک جنبش هنری و فرهنگی در اروپا شکل گرفت که نام این جنبش ملی گرایی (ناسونالیسم) میباشد. در سایه این جنبش تاکید بر شاخص های ملی خاص، اهمیت پیدا کرد. بیشتر اوقات این خصوصیات بیشتر از آنچه در واقعیت بود جلوه داده می شد. در ناروی تأکید خاصی بر مناظر زیبای کشور می شد، و جوامع زراعتی قریه جات به ''سمبول ناروی واقعی'' در نظر گرفته می شدند. ملی گرایی در ادبیات، نقاشی و موسیقی بیان میگردید.
برای اکثریت افتخار کردن بالای نارویژی بودن افزایش یافته و اکثریت می خواستند که ناروی یک کشور مستقل شود.
بعد از چند صد سال در اتحاد با دنمارک، لسان تحریری که ناروی استفاده می شد، دنمارکی بود. شکل زبان نارویژی که حالا به نام کتابی (Bokmål) معروف است، شکل نارویژی شده از لسان دنمارکی تحریری می باشد. در دوره ملی گرایی بسیاری از نارویژی ها احساس کردند که باید لسان تحریری خود را داشته باشند، لسانی که اساس آن دنمارکی نباشد. زبانشناس معروف ایوار آوسن (Ivar Aasen) که برای جمع آوری نمونه های از لهجه های مختلف نارویژی به سرتاسر ناروی سفر کرد. او بر اساس نمونه هایی که جمع آوری کرد، شکل جدید نارویژی تحریری را ایجاد کرد، نارویژی جدید (Nynorsk) و نارویژی کتابی (Bokmål) از قرن ۱۹ رشد زیادی نموده است، اما هر دوی این لسان ها زبان های رسمی تحریری می باشند. در ضمن لسان سامی یک لسان رسمی در ناروی است.
از زراعت تا صنعت
ناروی در قدیم یک جامعه دهقانی بود. در اواسط قرن ۱۹، حدود ۷۰ فیصد از جمعیت ناروی در قصبات زنده گی می کردند. اکثریت آنها از راه زراعت و ماهیگیری مخارج زنده گی خود را تأمین می کردند. زنده گی برای بسیاری از مردم با مشکلات همراه بود. جمعیت افزایش یافت و زمین و کار کافی برای تمام مردم وجود نداشت. همان زمان تغیراتی زیادی در شهر رخ داد. فابریکه ها ایجاد گردیده و شروع به کار کردند، و مردم زیادی برای یافتن وظیفه، از قصبات به شهرهای نقل مکان نمودند. زنده گی در شهر برای بسیاری از فامیل های طبقه کارگر مشکل بود. روز های کاری طولانی بود، و شرایط زنده گی بسیار خراب بود. بیشتر فامیل ها تعداد زیادی اولاد داشتند، و تعجب آور نبود که چند فامیل در یک آپارتمان کوچک بصورت مشترک زنده گی کنند. بسیاری از اطفال باید در فابریکه ها کار می کردند تا در تأمین مخارج به فامیل هایشان کمک کنند.
قبل از سال ۱۸۵۰، در حدود ۱۵ فیصد از جمعیت ناروی در شهرها زنده گی می کردند. تا ختم قرن ۱۹، این رقم به ۳۵ فیصد افزایش یافته بود. در سال ۱۹۰۰، بیست وسه فیصد از کسانی که استخدام شده بودند در بخش صنعت کار می کردند. بین سال های ۱۸۵۰ تا ۱۹۲۰ تقریباً هشتصد هزار نارویژی ها به آمریکا مهاجرت کردند.
کشوری آزاد و مستقل
بعد از عدم توافقات سیاسی با پادشاه سویدن، پارلمان در تاریخ ۷ جون ۱۹۰۵ اعلام کرد که پادشاه سویدنی دیگر پادشاه ناروی نمی باشد و این کار منجر به فرو پاشیدن اتحاد با سویدن گردید. این مسئله باعث عکس العمل بسیار شدیدی در سویدن شد و این موضوع ناروی و سویدن را تا سرحد نزدیکی به جنگ کشاند. در دو رفراندومی که در آن سال برگزار شد چنین فیصله به عمل آمد که اتحاد با سویدن منحل شود و دولت جدید نارویژی شاهی مشروطه باشد.
پادشاه سویدن نتیجه این رفراندوم را قبول کرد. شاهزاده کارل Carl دنمارکی منحیث پادشاه جدید ناروی انتخاب شد. وی نام یکی از پادشاهان نارویژی به نام هوکون Haakon را انتخاب کرد. پادشاه هوکون هفتم Haakon VII از سال ۱۹۰۵ الی وفات وی در سال ۱۹۵۷ پادشاه ناروی بود.
با هم صحبت کنید
- چرا ۱۷ می را در ناروی جشن می گیریم؟
- روزهای ملی در کشورهای مختلف به اشکال مختلفی تجلیل می گردد. روز ملی در کشورهای که می شناسید چطور جشن گرفته می شود؟ چه شباهت ها و تفاوت های با روش تجلیل کردن نارویژی دیده می شوند؟
- بسیاری از نارویژی ها در قرن ۱۹ حس غرور ملی قدرتمندتری داشتند. حس ملی چیست و چطور ایجاد می شود؟
- احساس قدرتمند ملی کدام جنبه های منفی ومثبت دارد؟
- به نظر شما دوره ای که ناروی با سویدن متحد بود تاثیری بر رابطه امروزی بین این دو کشور داشته است؟
- حالا شما در مورد تاریخ بین سال های ۱۸۱۴ الی ۱۹۰۵ معلومات بدست آورده و آموختید. نظر به چیزهای که شما آموختید، آیا فکر میکنید که پیشرفت های قابل ملاحظه در ناروی عصری بسیار مهم می باشد؟
جواب صحیح را انتخاب نمایید
ناروی چه زمانی به قانون اساسی مستقل خود دست یافت؟
جواب صحیح را انتخاب نمایید
ناروی چه زمانی در اتحاد با سویدن بود؟
جواب صحیح را انتخاب نمایید
ایوار اوسن (Ivar Aasen) به چه ترتیب شکل لسانی نا رویژی جدید (Nynorsk) را به وجود آورد؟
صحیح یا غلط را انتخاب کنید
عبارات را مطالعه نموده، کدام صحیح؟ و کدام غلط است؟
صحیح یا غلط را انتخاب کنید
عبارات را مطالعه نموده، کدام صحیح؟ و کدام غلط است؟
روی تصویر کلیک کنید
روی دوره درست بر روی خط زمانی کلیک کنید. هوکون هفتم (Haakon VII) چه زمانی پادشاه ناروی بود؟